Melpomene

TheFirstGodessWhoWantedToBeACafettiera!!

::NeverKnow:: اکتبر 23, 2010

Filed under: Uncategorized — Melpomene. @ 8:38 ب.ظ.

غربت خیلی خیلی غریبی دارم که در چشم هایم لانه نکرده.

برای همین کسی نمیفهمد.

 

3 Responses to “::NeverKnow::”

  1. اشکان Says:

    etefaghan!!
    من فهیدم.. اما فکر کردم این غربت غریبانه زیر محموعه تنهایی پر ی ست که خیلی دوسترش میداری… پس سکوت یدم.
    برو شمال.. برو شمال…. هوها.. اونم چه شمالی…..

  2. تعمید Says:

    کلا هم منظور خاصی نداشتم. اشاره به اون جوک معروف بود که من کجام اینجا کجاست… . ولی در باب این غربتی که گفتی، هست، توی چشمای همه هم هست، ولی اونقدر دیدیمش که عادی شده. مثل بچه ای که کنار خیابون یا همون خ پشت پاکت مشق می نویسه، مثل دانشجو/مرد/زن/غیره ای که باید برگرده کرج و پول نداره و خیلی چیزای دیگه. افسوس که بی فایده فرسوده شدیم وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم دردا و ندا متا که تا چشم زدیم نابوده به کام خویش نابوده شدیم… نمی خواستم این همه تلخ باشم، اما این روزا تلخی شده کار تمام وقت من.

  3. علي بليغي Says:

    عالیه


برای تعمید پاسخی بگذارید لغو پاسخ